❤
بیا به شعرِ تَری خاطرم برانگیزان
سکوتِ مطلقِ شب را به خنده آمیزان
کرشمه کن چو عروسِ یگانه ی مهتاب
حجاب برکش از این آشنا و گُل ریزان
به خنده ای متبرک نما جهانم را،
عروسِ خندهی مستت مِیِ سحرخیزان
مسیرِ عافیت از گونه هات میگذرد
سرودِ همنفسیمان هزار و صد میزان ,
«تو شمع و شاهدِ شب، تو شراب و شیرینی»*
تو اتصالِ غریبِ نسیمهای وزان
شاعر : مرتضی پورعلی بامداد ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶
ایران ، #فارس ، #مصیری
*پینوشت: این مصرع اشاره به غزل مشهور #سعدی علیه الرحمه دارد که در آغازش فرمود :
شب است و شاهد و شمع و شراب و شیرینی
غنیمت است چنین شب که دوستان بینی
به شرط آنکه من ات بنده وار در خدمت
بایستم تو خداوندوار بنشینی